معنی glanzend glanzend ریش دار، برّاق، درخشان، به طور برّاق، به طور درخشان، صاف ریش دار، بَرّاق، دِرَخشان، بِه طُورِ بَرّاق، بِه طُورِ دِرَخشان، صاف دیکشنری هلندی به فارسی