معنی glänzend glänzend به طور برّاق، پر زرق و برق، به طور درخشان، درخشان، ریش دار، صاف دیکشنری آلمانی به فارسی
glanzend glanzend ریش دار، بَرّاق، دِرَخشان، بِه طُورِ بَرّاق، بِه طُورِ دِرَخشان، صاف دیکشنری هلندی به فارسی