معنی geven - جستجوی لغت در جدول جو
geven
دادن
ادامه...
دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
een rand geven
لبه دادن، یک مزیّت بده
ادامه...
لَبِه دادَن، یِک مَزیَّت بِدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vergeven
تبرئه کردن، ببخش، ببخشیدن، بخشش کردن، بخشیدن
ادامه...
تَبرِئَه کَردَن، بِبَخش، بِبَخشیدَن، بَخشِش کَردَن، بَخشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
aanstootgevend
به طور ناخوشایند، توهین آمیز
ادامه...
بِه طُورِ ناخُوشایَند، تُوهین آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
advies geven
نوک زدن، مشاوره بده
ادامه...
نُوک زَدَن، مُشاوِرِه بِدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
opgeven
رها کردن، گزارش کردن
ادامه...
رَها کَردَن، گُزارِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
opnieuw uitgeven
دوباره منتشر کردن، انتشار مجدّد
ادامه...
دُوبارِه مُنتَشِر کَردَن، اِنتِشار مُجَدَّد
دیکشنری هلندی به فارسی
bijles geven
تدریس خصوصی
ادامه...
تَدریس خُصوصی
دیکشنری هلندی به فارسی
een kans geven
فرصت دادن، بهش فرصت بده
ادامه...
فُرصَت دادَن، بَهش فُرصَت بِدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
weergeven
نمایش دادن، برای نمایش دادن
ادامه...
نَمایِش دادَن، بَرایِ نَمایِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
een concert geven
کنسرت دادن، کنسرت بده
ادامه...
کُنسِرت دادَن، کُنسِرت بِدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
een commissie geven
کمیسیون دادن، کمیسیون بدهد
ادامه...
کُمیسیون دادَن، کُمیسیون بِدَهَد
دیکشنری هلندی به فارسی
een bijnaam geven
لقب دادن، اسم مستعار بده، نام مستعار گذاشتن
ادامه...
لَقَب دادَن، اِسم مُستَعار بِدِه، نام مُستَعار گُذاشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
genade geven
رحمت کردن، فیض بده
ادامه...
رَحمَت کَردَن، فِیض بِدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
energiegevend
انرژی زا
ادامه...
اِنِرژی زا
دیکشنری هلندی به فارسی
gegevens
داده، توپ
ادامه...
دادِه، توپ
دیکشنری هلندی به فارسی
vergevend
با بخشش، بخشنده، فروتن
ادامه...
با بَخشِش، بَخشَندِه، فُروتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
weerwoord geven
جواب تند دادن، پاسخ دهد
ادامه...
جَواب تُند دادَن، پاسُخ دَهَد
دیکشنری هلندی به فارسی
geben
دادن
ادامه...
دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
leven
زندگی، زندگی کردن
ادامه...
زِندِگی، زِندِگی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
gehen
راه رفتن، برو، رفتن
ادامه...
راه رَفتَن، بِرو، رَفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Seven
هفت
ادامه...
هَفت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zeven
الک کردن، هفت
ادامه...
اَلَک کَردَن، هَفت
دیکشنری هلندی به فارسی
weven
پارچه کردن، بافتن، بافیدن
ادامه...
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
güven
اعتماد
ادامه...
اِعتِماد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
beven
لرزش، لرزیدن
ادامه...
لَرزِش، لَرزیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
geen
هیچ یک، نه
ادامه...
هیچ یِک، نَه
دیکشنری هلندی به فارسی
wetgeven
قانون گذاری کردن، قانون گذاری کند
ادامه...
قانون گُذاری کَردَن، قانون گُذاری کُنَد
دیکشنری هلندی به فارسی
zich overgeven
فرو رفتن، تسلیم شدن، تسلیم کردن
ادامه...
فُرو رَفتَن، تَسلِیم شُدَن، تَسلِیم کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vrijgeven
آزاد کردن
ادامه...
آزاد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vormgevend
به طور ساختاری، شکل دادن
ادامه...
بِه طُورِ ساختاری، شِکل دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
voorvertoning geven
پیش نمایش دادن، پیش نمایش
ادامه...
پیش نَمایِش دادَن، پیش نَمایِش
دیکشنری هلندی به فارسی
winstgevend
سودمند، سودآور، به طور سودمند، به طور سودآور
ادامه...
سودمَند، سودآوَر، بِه طُورِ سودمَند، بِه طُورِ سودآوَر
دیکشنری هلندی به فارسی
wetgevend
قانون گذار، قانونگذاری، به صورت قانونی
ادامه...
قانون گُذار، قانونگُذاری، بِه صورَتِ قانونی
دیکشنری هلندی به فارسی
niet winstgevend
غیر سودآور، سودآور نیست
ادامه...
غِیرِ سودآوَر، سودآوَر نیست
دیکشنری هلندی به فارسی