معنی Seven
Seven
هفت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Seven
Sever
Sever
جُدا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zeven
zeven
اَلَک کَردَن، هَفت
دیکشنری هلندی به فارسی
weven
weven
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
beven
beven
لَرزِش، لَرزیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
geven
geven
دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Segen
Segen
دُعایِ خِیر، بَرَکَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
leven
leven
زِندِگی، زِندِگی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی