معنی fervido - جستجوی لغت در جدول جو
fervido
متوقّد، پرشور
ادامه...
مُتِوَقِّد، پُرشور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
servidão
بردگی، اسارت
ادامه...
بَردِگی، اِسارَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
devido
مقرّر، به دلیل
ادامه...
مُقَرَّر، بِه دَلیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ferito
آسیب دیده، زخم، مجروح
ادامه...
آسیب دیدِه، زَخم، مَجروح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fetido
بدبو، متعفّن، بوی بد، زننده
ادامه...
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fedido
بوی بد، بدبو
ادامه...
بوی بَد، بَدبُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
herido
آسیب دیده، مجروح
ادامه...
آسیب دیدِه، مَجروح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serviço
خدمت، خدمات
ادامه...
خِدمَت، خِدمات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
servidor
سرویس دهنده، سرور
ادامه...
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ferido
آسیب دیده، مجروح شد، مجروح، زخم زننده
ادامه...
آسیب دیدِه، مَجروح شُد، مَجروح، زَخم زَنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
perdido
گمشده
ادامه...
گُمشُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fervendo
جوشان، در حال جوشیدن
ادامه...
جوشان، دَر حالِ جوشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
feriado
تعطیل، تعطیلات
ادامه...
تَعطیل، تَعطیلات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
servidor
سرویس دهنده، سرور
ادامه...
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fornido
قوی هیکل
ادامه...
قَوی هِیکَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
perdido
گمشده
ادامه...
گُمشُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Fervid
متوقّد
ادامه...
مُتِوَقِّد
دیکشنری انگلیسی به فارسی