معنی Fervid
Fervid
متوقّد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Fervid
servir
servir
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hervir
hervir
جوش آوَردَن، جوشیدَن، خَشمگین شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servir
servir
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servil
servil
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servir
servir
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
servil
servil
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fervido
fervido
مُتِوَقِّد، پُرشور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Forbid
Forbid
مَمنوع کَردَن، مَنع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fervor
Fervor
شور و شُوق، شور
دیکشنری انگلیسی به فارسی