معنی ferido
ferido
آسیب دیده، مجروح شد، مجروح، زخم زننده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با ferido
herido
herido
آسیب دیدِه، مَجروح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
feriado
feriado
تَعطیل، تَعطیلات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fedido
fedido
بوی بَد، بَدبُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fetido
fetido
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fervido
fervido
مُتِوَقِّد، پُرشور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ferito
ferito
آسیب دیدِه، زَخم، مَجروح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
perdido
perdido
گُمشُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
debido
debido
مُقَرَّر، بِه دَلیل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gemido
gemido
نالِه کُنَندِه، نالِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی