جدول جو
جدول جو

معنی elementar - جستجوی لغت در جدول جو

elementar
به طور ابتدایی، ابتدایی، مقدّماتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
elementar
مقدّماتی، ابتدایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مقدّماتی، ابتدایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ابتدایی، پیش پا افتاده بودن، مقدّماتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
مقدّماتی، ابتدایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
به طور ابتدایی، ابتدایی، مقدّماتی
دیکشنری هلندی به فارسی
تغذیه کردن، خوراک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
تغذیه کردن، برای تغذیه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مقدّماتی، ابتدایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیمان زدن، سیمان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
اندوهگین بودن، پشیمانی، پشیمان بودن، گریه کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
اندوهگین بودن، پشیمانی، اندوهگین شدن، گریه کردن، افسرده بودن، پشیمان بودن، زاری کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
به طور ابتدایی، به صورت بدوی
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور ابتدایی، ابتدایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
به طور ابتدایی، ابتدایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی