معنی Elementary
Elementary
مقدّماتی، ابتدایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Elementary
elementarny
elementarny
اِبتِدایی، پیشِ پا اُفتادِه بودَن، مُقَدَّماتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
elementare
elementare
مُقَدَّماتی، اِبتِدایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Elementarily
Elementarily
بِه طُورِ اِبتِدایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
elementar
elementar
بِه طُورِ اِبتِدایی، اِبتِدایی، مُقَدَّماتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
elementar
elementar
مُقَدَّماتی، اِبتِدایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی