جدول جو
جدول جو

معنی badanie - جستجوی لغت در جدول جو

badanie
بازرسی
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اعطای مقام، اعلام کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
وظیفه، وظیفه شناس
دیکشنری لهستانی به فارسی
تحقیقات، متواضعانه
دیکشنری لهستانی به فارسی
شکمی بودن، شکم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تردید، بلاتکلیفی، تردّد، ترشّح، تردید کنید، با تردید
دیکشنری لهستانی به فارسی
تقدیم، اختصاص دهد، با وفاداری، صادقانه، به طور اختصاصی، ظاهراً، فداکاری، قربانی، وفاداری، با اشتیاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور پیش پاافتاده، قبل از تولّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور زیبا یا دلپذیر، از نظر آرایشی، زیبا
دیکشنری لهستانی به فارسی
جمله، قطع کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ظاهرسازی، بهانه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
تندباد، طوفان، طوفانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی