معنی wahanie
wahanie
تردید، بلاتکلیفی، تردّد، ترشّح، تردید کنید، با تردید
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wahanie
wahania
wahania
نَوَسَان
دیکشنری لهستانی به فارسی
nadanie
nadanie
اِعطایِ مَقام، اِعلام کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
zadanie
zadanie
وَظیفِه، وَظیفِه شِناس
دیکشنری لهستانی به فارسی
badanie
badanie
بازرَسی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ważnie
ważnie
بِه طُورِ مُهِمّ، مُرواریدی
دیکشنری لهستانی به فارسی
bahane
bahane
ظاهِرسازی، بَهانه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی