zranić zranić زَخم زَدَن، آسیب زا، آسیب زَدَن، تَحرِیف کَردَن، آسیب رِساندَن، مُثلِه کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی
oddanie oddanie تَقدِیم، اِختِصاص دَهَد، با وَفاداری، صادِقانِه، بِه طُورِ اِختِصاصی، ظاهِراً، فَداکاری، قُربانی، وَفاداری، با اِشتیاق دیکشنری لهستانی به فارسی