ترجمه zadanie به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zadanie
oddanie
- oddanie
- تَقدِیم، اِختِصاص دَهَد، با وَفاداری، صادِقانِه، بِه طُورِ اِختِصاصی، ظاهِراً، فَداکاری، قُربانی، وَفاداری، با اِشتیاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
zabawnie
- zabawnie
- بِه طَرزِ خَندِه داری، با شادی، خَندِه دار، پوچ، بِه طُورِ خَندِه دار، خَیالی، بِه طُورِ سَرگَرم کُنَندِه، سَرمایِه داری
دیکشنری لهستانی به فارسی