جدول جو
جدول جو

معنی Winter - جستجوی لغت در جدول جو

Winter
زمستانی، زمستان
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Filter
تصویر Filter
فیلتر (Filter) در دوربین های سینمایی نقش مهمی در ایجاد اثرات ویژه و تغییر ظاهر تصاویر دارند. این فیلترها عمدتاً برای تنظیم تعادل رنگی، ایجاد تأثیرات استایلیزه، و تأثیرات نورپردازی مورد استفاده قرار می گیرند. در زیر تعدادی از فیلترهای رنگی معمولاً در دوربین های سینمایی مورد استفاده قرار می گیرند:
1. فیلتر ND (Neutral Density) : این فیلتر برای کاهش نور ورودی به دوربین به کار می رود، بدون اینکه تأثیری بر رنگ ها بگذارد. این فیلتر می تواند برای کنترل نورپردازی و استفاده در شرایط نوری روز و پرنور بسیار مفید باشد.
2. فیلتر Polarizer : این فیلتر برای کاهش بازتاب نور از سطح های غیر فلات و افزایش رنگ و شفافیت آنها به کار می رود. این فیلتر می تواند رنگ ها را عمیق تر و تصاویر را متفاوت تر نشان دهد.
3. فیلترهای تأثیرات ویژه (Special Effects Filters) : این فیلترها شامل انواع مختلفی از فیلترهای رنگی مانند فیلترهای بخاری، گرد و غبار، آفتابگردانی و ...
ورقه ی نازکی است که رنگ را تغییر می دهد و یا بین نوع نور و حساسیت فیلم رنگی هماهنگی ایجاد می کند. فیلترها انواع گوناگون و کارکردهای متنوعی دارند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
فریب دادن، تلاش کردن، وسوسه کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
جواب دندان شکن، ضدّ حمله
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور داخلی، داخلی
دیکشنری آلمانی به فارسی
دستور دادن، دیکته کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بالا بردن، بالا رفتن، سواری کردن، صعود کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
گاز گرفتن، خرج کردن، نیش زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مرکز قرار دادن، مرکز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاپگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگه داشتن، برای نگهداری، نگهداری کردن، حفظ کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
نقّاش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
رنگ کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
هوشمند، باهوش، زرنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور تلخ، تلخ، تلخ و نیشدار
دیکشنری آلمانی به فارسی
معمولی، تعجّب شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعجّب کردن، شگفتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکّه کردن، تراوش کردن، نفوذ کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
زمستانی، زمستان
دیکشنری هلندی به فارسی
تعقیب کردن، خالی از سکنه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آبکشی کردن، آبکشی کنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اجاره دهنده، اجاره کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور غمگین، تاریک، چهره درهم، کاملاً تاریک
دیکشنری آلمانی به فارسی
فهرست کردن، فهرست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
رنگ دادن، رنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
زمستانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقّاش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
رنگ کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خواننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک شدن، پژمرده شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان شدن، سرگردان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نویسنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام، کل، کامل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی