معنی manter
manter
نگه داشتن، برای نگهداری، نگهداری کردن، حفظ کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با manter
hanter
hanter
تَعقِیب کَردَن، خالی اَز سَکَنِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
manier
manier
اِستِفادِه کَردَن اَز، دَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
manger
manger
خُوردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
monter
monter
بالا بُردَن، بالا رَفتَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vanter
vanter
تَحسِین کَردَن، لاف زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
munter
munter
با شادابی، پُر جُنب و جوش، شاداب
دیکشنری آلمانی به فارسی
Banter
Banter
شوخی کَردَن، شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
manier
manier
طَرزِ، راه
دیکشنری هلندی به فارسی
Renter
Renter
اِجارِه دَهَندِه، اِجارِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی