معنی Wonted
- Wonted
- معمولی، تعجّب شده
واژههای مرتبط با Wonted
Rented
- Rented
- اِجارِه ای، اِجارِه شُدِه
Zonked
- Zonked
- بی حال
Winter
- Winter
- زِمِستانی، زِمِستان
Wasted
- Wasted
- هَدَر رَفتِه، هَدَر رَفت
Wontedly
- Wontedly
- بِه طُورِ عادّی، با تَعَجُّب
Wonder
- Wonder
- تَعَجُّب کَردَن، شگفتی
Konter
- Konter
- جَواب دَندان شِکَن، ضِدِّ حَملِه
monter
- monter
- بالا بُردَن، بالا رَفتَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
conter
- conter
- دَر بَر داشتَن، حاوی، مَحدود کَردَن