معنی Tastily - جستجوی لغت در جدول جو
Tastily
با طعم خوشمزه، با مزّه
ادامه...
با طَعم خُوشمَزِه، با مَزِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Tackily
به طور چسبناک، به صورت چسبنده
ادامه...
بِه طُورِ چَسبناک، بِه صورَتِ چَسبَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lastly
در نهایت
ادامه...
دَر نَهایَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Easily
به راحتی
ادامه...
بِه راحَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tautly
با کشیدگی، محکم
ادامه...
با کِشیدِگی، مُحکَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vastly
بسیار، بسیار زیاد
ادامه...
بِسیار، بِسیار زیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gustily
با طوفان، شوخی
ادامه...
با طوفان، شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tacitly
به طور ضمنی
ادامه...
بِه طُورِ ضِمنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tardily
با تأخیر
ادامه...
با تَأخیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Testily
با عصبانیّت، بیضایی
ادامه...
با عَصَبانیَّت، بِیضایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Testify
گواهی دادن، شهادت دادن
ادامه...
گُواهی دادَن، شَهادَت دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trustily
با اعتماد
ادامه...
با اِعتِماد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cattily
به طور زننده، گربه ای
ادامه...
بِه طُورِ زَنَندِه، گُربِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sassily
به طور بی احترامی
ادامه...
بِه طُورِ بی اِحتِرامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nastily
به طور زننده، بدجوری
ادامه...
بِه طُورِ زَنَندِه، بَدجوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hastily
به سرعت، با عجله
ادامه...
بِه سُرعَت، با عَجَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tasty
خوشمزه، خوش طعم
ادامه...
خُوشمَزِه، خُوش طَعم
دیکشنری انگلیسی به فارسی