معنی Easily
- Easily
- به راحتی
واژههای مرتبط با Easily
Rashly
- Rashly
- بی فِکرانِه، عَجولانِه
Vastly
- Vastly
- بِسیار، بِسیار زیاد
Busily
- Busily
- بِه طُورِ پُرمَشغَلِه، پُر مَشغَلِه
Sassily
- Sassily
- بِه طُورِ بی اِحتِرامی
Rosily
- Rosily
- با طَراوَت
Zanily
- Zanily
- شیرین کاری آمیز
Warily
- Warily
- مُحتاطانِه، با اِحتیاط
Cagily
- Cagily
- بِه طُورِ با اِحتیاط، بِه طَرزِ عَجیبی
Tastily
- Tastily
- با طَعم خُوشمَزِه، با مَزِّه