معنی Splattered - جستجوی لغت در جدول جو
Splattered
پاشیده، پاشیده شده
ادامه...
پاشیدِه، پاشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Spattered
پاشیده، پاشیده شده
ادامه...
پاشیدِه، پاشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Splintered
شکسته، خرد شده
ادامه...
شِکَستِه، خُرد شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Scattered
پراکنده
ادامه...
پَراکَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Shattered
شکسته، متلاشی شده
ادامه...
شِکَستِه، مُتَلاشی شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flattered
محبوب شده، چاپلوسی
ادامه...
مَحبوب شُدِه، چاپلوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Splatter
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی