معنی Splattered
Splattered
پاشیده، پاشیده شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Splattered
Spattered
Spattered
پاشیدِه، پاشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Splintered
Splintered
شِکَستِه، خُرد شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Scattered
Scattered
پَراکَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Shattered
Shattered
شِکَستِه، مُتَلاشی شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flattered
Flattered
مَحبوب شُدِه، چاپلوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Splatter
Splatter
پاشیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی