معنی Flattered
- Flattered
- محبوب شده، چاپلوسی
واژههای مرتبط با Flattered
Flattened
- Flattened
- صاف شُدِه، پَهن شُدِه
flatternd
- flatternd
- پَروانِه وار، بال زَدَن
Scattered
- Scattered
- پَراکَندِه
Shattered
- Shattered
- شِکَستِه، مُتَلاشی شُدِه
Cluttered
- Cluttered
- شُلوغ، بِه هَم ریختِه
Splattered
- Splattered
- پاشیدِه، پاشیدِه شُدِه
Spattered
- Spattered
- پاشیدِه، پاشیدِه شُدِه
Flatteries
- Flatteries
- چاپلوسی ها، چاپلوسی
Feathered
- Feathered
- پَرِّه دار، پَردار