معنی Gorily - جستجوی لغت در جدول جو
Gorily
به طور خونین، غمگینانه
ادامه...
بِه طُورِ خونین، غَمگینانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Bodily
بدنی
ادامه...
بَدَنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grimy
کثیف
ادامه...
کَثیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Drily
به طور خشک، خشک
ادامه...
بِه طُورِ خُشک، خُشک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gaily
به طور شادمان، خوشبختی
ادامه...
بِه طُورِ شادمان، خُوشبَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nosily
پرحرفانه، افتضاح
ادامه...
پُرحَرفانِه، اِفتِضاح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Glorify
ستایش کردن، تجلیل کردن
ادامه...
سِتایِش کَردَن، تَجلیل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Goofily
به طور احمقانه، مسخره
ادامه...
بِه طُورِ اَحمَقانِه، مَسخَرِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grimly
به طرز وحشتناکی، غمگین
ادامه...
بِه طَرزِ وَحشَتناکی، غَمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dozily
به طور خواب آلود
ادامه...
بِه طُورِ خواب آلود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lordly
شاهانه، ارباب، مجلّل
ادامه...
شَاهانِه، اَرباب، مُجَلَّل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Verily
واقعاً، به راستی
ادامه...
واقعاً، بِه راستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Eerily
ترسناک، وهم آلود
ادامه...
تَرسناک، وَهم آلود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Airily
با سبک، هوادار
ادامه...
با سَبُک، هَوادار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foxily
روباه وار، روباهی
ادامه...
روباه وار، روباهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cozily
راحت بخش، راحت
ادامه...
راحَت بَخش، راحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Portly
چاق و چلّه
ادامه...
چاق و چِلِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sorely
به شدّت
ادامه...
بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wordily
پرحرفانه، کلامی
ادامه...
پُرحَرفانِه، کَلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warily
محتاطانه، با احتیاط
ادامه...
مُحتاطانِه، با اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rosily
با طراوت
ادامه...
با طَراوَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grill
کباب پزیدن
ادامه...
کَباب پَزیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی