معنی Bodily
Bodily
بدنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Bodily
Busily
Busily
بِه طُورِ پُرمَشغَلِه، پُر مَشغَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rowdily
Rowdily
بِه طُورِ هَیاهوآلود، بی سَر و صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rosily
Rosily
با طَراوَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wordily
Wordily
پُرحَرفانِه، کَلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Codify
Codify
کُدگُذاری کَردَن، کُدگُذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tidily
Tidily
تَرتِیب وار، مُرَتَّب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cozily
Cozily
راحَت بَخش، راحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foxily
Foxily
روباه وار، روباهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Beadily
Beadily
بِه طُورِ مُهرِه ای، مُهرِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی