معنی Gorily
Gorily
به طور خونین، غمگینانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Gorily
Verily
Verily
واقعاً، بِه راستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rosily
Rosily
با طَراوَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warily
Warily
مُحتاطانِه، با اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wordily
Wordily
پُرحَرفانِه، کَلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sorely
Sorely
بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Portly
Portly
چاق و چِلِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cozily
Cozily
راحَت بَخش، راحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foxily
Foxily
روباه وار، روباهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Airily
Airily
با سَبُک، هَوادار
دیکشنری انگلیسی به فارسی