معنی Wordily
Wordily
پرحرفانه، کلامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Wordily
Rowdily
Rowdily
بِه طُورِ هَیاهوآلود، بی سَر و صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worthily
Worthily
شایِستِه وار، شایِستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worldly
Worldly
دُنیَوِی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Woozily
Woozily
گیج کُنان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sordidly
Sordidly
پَست، مُتِأَسِّفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tardily
Tardily
با تَأخیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dowdily
Dowdily
بِه طُورِ زِشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hardily
Hardily
با قُدرَت، بِه سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Moodily
Moodily
بِه طُورِ دَمدَمی، با خُلق و خوی
دیکشنری انگلیسی به فارسی