معنی Foxily
Foxily
روباه وار، روباهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Foxily
Rosily
Rosily
با طَراوَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cozily
Cozily
راحَت بَخش، راحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fondly
Fondly
با عَلاقِه، با مَحَبَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foggily
Foggily
بِه طُورِ مِه آلود، مِه آلود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foully
Foully
بِه طُورِ زِشت، اَحمَقانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bodily
Bodily
بَدَنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dozily
Dozily
بِه طُورِ خواب آلود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gorily
Gorily
بِه طُورِ خونین، غَمگینانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nosily
Nosily
پُرحَرفانِه، اِفتِضاح
دیکشنری انگلیسی به فارسی