جدول جو
جدول جو

معنی Fast - جستجوی لغت در جدول جو

Fast
سریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Fast Motion
تصویر Fast Motion
فست موشن (Fast Motion) یا حرکت تند یک تکنیک در فیلم سازی است که به تنظیم سرعت پخش صحنه ها در فیلم اشاره دارد. در این تکنیک، صحنه ها با سرعت بیشتری نسبت به سرعت طبیعی زندگی پخش می شوند، به طوری که حرکت ها و رویدادها به سرعتی بسیار زیاد نمایش داده می شوند که در واقعیت به آنها اتفاق نمی افتد.
ویژگی های فست موشن:
1. افزایش سرعت صحنه : صحنه ها با سرعت بیشتری نسبت به سرعت طبیعی اجرا می شوند، که باعث می شود حرکت ها و عمل ها به نظر بسیار سریع تری انجام شوند.
2. تأثیر ابراز زمان : با استفاده از فست موشن، می توان به خوبی اثرات زمان را نمایش داد؛ مانند گذر سال ها در چند لحظه یا تغییرات سریع در محیط.
3. تأثیر دیداری زیبا : این تکنیک ممکن است برای ایجاد یک زمینه دیداری و زیبا در فیلم ها و استفاده در مونتاژهای ادیتوریال مفید باشد.
کاربردهای فست موشن:
- نمایش گذر زمان : استفاده از فست موشن می تواند برای نمایش گذر زمان به سرعت بالا و تأثیرات آن در حرکت موضوعات و شخصیت ها مفید باشد.
- تأثیرات کمدی : در فیلم های کمدی، این تکنیک ممکن است برای نمایش خنده دار و طنز از طریق اجتناب ناپذیر سریع و بیشتر از واقعیت استفاده شود.
- نمایش دیداری هنری : این تکنیک ممکن است برای نمایش زمینه های دیداری هنری و زیبا استفاده شود که در دنیای واقعی نمی توانند تجربه شوند.
نکات پایانی:
فست موشن یکی از ابزارهای قدرتمند فیلم سازی است که می تواند برای ایجاد تأثیرات و احساسات خاص در بیننده مورد استفاده قرار گیرد. استفاده درست از این تکنیک با توجه به موضوع فیلم و هدف ارتقای تجربه بیننده می تواند به بهبود اثربخشی و تأثیرپذیری فیلم کمک کند.
حرکتی که روی پرده سریع تر از حالت واقعی به نظر می آید. وقتی دوربین با سرعتی کمتر از سرعت متعارف از رخدادی فیلم برداری کند و بعد آن، فیلم با سرعت معمولی به نمایش در آید، روی پرده تصاویر با حرکت تند مشاهده می شوند. در فیلم های کمدی سینمای صامت، این تمهید برای خلق صحنه های خنده دار بسیار مورد استفاده قرار می گرفت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
زیر دست، تابع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
سریع ترین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دقیق، سختگیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با دقّت، به شدّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دقیق بودن، سخت گیر بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سریع حرکت، حرکت سریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استحکام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق، چربی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار
دیکشنری هلندی به فارسی
وسیع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثابت، ثابت شده است، به طور ثابت
دیکشنری هلندی به فارسی
آخرین بودن، آخرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرقی، شرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذشته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واقعیّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، بازیگران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریباً
دیکشنری آلمانی به فارسی
بستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی