معنی East
East
شرقی، شرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با East
Vast
Vast
وَسیع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fast
fast
تقریباً
دیکشنری آلمانی به فارسی
Cast
Cast
ریختَن، بازیگَران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Last
Last
بار
دیکشنری آلمانی به فارسی
Fast
Fast
سَریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Past
Past
گُذَشتِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Easy
Easy
آسان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ease
Ease
آسان کَردَن، سُهُولَت، آسانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Last
Last
آخِرین بودَن، آخَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی