معنی ast
ast
زیر دست، تابع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با ast
alt
alt
کُهنِه، قَدیمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
art
art
هُنَرمَندی، هُنَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Vast
Vast
وَسیع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fast
fast
تقریباً
دیکشنری آلمانی به فارسی
Cast
Cast
ریختَن، بازیگَران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Last
Last
بار
دیکشنری آلمانی به فارسی
est
est
شَرقی، شَرق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
asta
asta
حَراج
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
est
est
شَرقی، شَرق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی