جدول جو
جدول جو

معنی Cruise - جستجوی لغت در جدول جو

Cruise
گشت زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

داغ کردن، کبودی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسیب دیده، کبود شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خش خش کردن، خش خش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تحسین، ستایش، مدح کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چروک انداختن، چین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرزندگی، جوشش
دیکشنری هلندی به فارسی
نسیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
علّت آوردن، علّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
لعنت کردن، نفرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشردن، خرد کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک و ترد، ترد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدید آمدن، برخیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیرکی، حیله گری، نیرنگ بازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی