معنی Bruised
Bruised
آسیب دیده، کبود شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Bruised
Bruise
Bruise
داغ کَردَن، کَبودی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Braided
Braided
بافتِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bruisend
bruisend
پُرجوش، پُر جُنب و جوش، فَوَرانی، بِه طُورِ جوشان
دیکشنری هلندی به فارسی
bruisen
bruisen
سَرزِندِگی، جوشِش
دیکشنری هلندی به فارسی
ruisend
ruisend
صِدایِ جیر جیر، خَش خَش
دیکشنری هلندی به فارسی
Cruise
Cruise
گَشت زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brise
Brise
نَسِیم
دیکشنری آلمانی به فارسی