جدول جو
جدول جو

معنی سرراست - جستجوی لغت در جدول جو

سرراست
مستقیم، راه راست، بی پیچ و خم، بی کم و کاست، بدون ابهام و پیچیدگی
تصویری از سرراست
تصویر سرراست
فرهنگ فارسی عمید
سرراست
مستقیم
تصویری از سرراست
تصویر سرراست
فرهنگ لغت هوشیار
سرراست((سَ))
راست و مستقیم، کامل، بی کم و کاست
تصویری از سرراست
تصویر سرراست
فرهنگ فارسی معین
سرراست
مستقیم
تصویری از سرراست
تصویر سرراست
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
پرستار، نگهبان، بزرگ تر خانواده، کسی که در اداره یا بنگاهی به جای رئیس کار می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سورسات
تصویر سورسات
سیورسات، زادوتوشه، خوارباری که برای لشکر در موقع حرکت فراهم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرراهی
تصویر سرراهی
پولی که قبل از مسافرت به مسافر می دهد، کودک نوزاد که او را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیراست
تصویر تیراست
تیرست، سیصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناراست
تصویر ناراست
کج، ناهموار، ناحق، دروغ، خائن، دغل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرتاسر
تصویر سرتاسر
سراسر، سرتا به سر، همه، همگی
فرهنگ فارسی عمید
آنکه عهده دار و مواظبت و نگهداری شخص شی یا موسسه ای باشد رئیس، کسی که از ظرف دولت دسته ای از ایلات و عشایر را اداره کند، بزرگ مهتر سرور، پرستار سروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناراست
تصویر ناراست
کژ، کج، چیز که راست نباشد، ناهموار، ناحق، دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سورسات
تصویر سورسات
ملزومات سپاهیان که پیش از ورود آنان تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمدست
تصویر سرمدست
ترکی پارسی خاردست کسی که دست زبر و پینه بسته دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرتاسر
تصویر سرتاسر
همگی، سراسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرراهی
تصویر سرراهی
کودکی را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیراست
تصویر تیراست
سیصد (300)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکاست
تصویر برکاست
کمی، کاهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخاست
تصویر برخاست
قیام، بلند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
راه مستقیم بی پیچ و خم صراط المستقیم، هر چیز راست و مستقیم، بی کم و کاست: سر راست می شود پنجاه تومان
فرهنگ لغت هوشیار
((لِ س))
ورقه ای که حروف الفبا و نشانه های مختلف روی آن حک شده است که با فشار دادن آن نقش و حروف را به صفحه مورد نظر منتقل می کنند، حروف برگردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یکراست
تصویر یکراست
بی درنگ، بدون مقدمه، مستقیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برکاست
تصویر برکاست
((بَ))
کاستی، کمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سورسات
تصویر سورسات
((رَ))
زاد و توشه، خواربار، ملزومات و تدارکات کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرراهی
تصویر سرراهی
نوزادی که کنار راه گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
((~. پَ رَ))
عهده دار، مسئول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
ولی، مسئول، رئیس، رییس، قیم، متولی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرراستی
تصویر سرراستی
وضوح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
Superintendent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
راه مستقیم، سخن و حرف درست، آدم صادق
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
начальник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
Aufseher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
інспектор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
nadzorca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرپرست
تصویر سرپرست
监督员
دیکشنری فارسی به چینی