معنی یکراست - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با یکراست
یک راست
- یک راست
- مستقیم، یک سر، بدون تمایل به چپ و راست بدون درنگ بی تامل بدون تمایل بچپ وراست: یکراست بشهررفت
فرهنگ لغت هوشیار
یک راست
- یک راست
- مستقیم. مستقیماً. یک سر. بدون تمایل به چپ و راست. (یادداشت مؤلف) : یک راست به طرف او رفت، بی تأمل. بی تردید
لغت نامه دهخدا