جدول جو
جدول جو

معنی ขัด - جستجوی لغت در جدول جو

ขัด
پاک کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کمربند بستن، کمربند ببند
دیکشنری تایلندی به فارسی
صاف و برّاق کردن، جلا داده شده، صاف
دیکشنری تایلندی به فارسی
خوب تیز شده، خوب جلا داده شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
گرفتار کردن، مربّا
دیکشنری تایلندی به فارسی
قطع کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
بن بست کردن، مربّا
دیکشنری تایلندی به فارسی
جمله معترضه گو، قطع کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
گلوگیر صحبت کردن، لکنت زبان
دیکشنری تایلندی به فارسی
متناقض، درگیری
دیکشنری تایلندی به فارسی
بی پروا، بدون مانع
دیکشنری تایلندی به فارسی
آزاردهنده، توهین آمیز
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور غیرقانونی، برخلاف قانون اساسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
مانعانه، به صورت انسدادی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور تناقض آمیز، به طور متناقض
دیکشنری تایلندی به فارسی
با تردید، به طور متناقض، جنجالی
دیکشنری تایلندی به فارسی
مخالف، درگیری، تضاد داشتن، درگیر، به طور متناقض، بحث برانگیز، مخالفت کردن، متناقض، ناهماهنگ، غیرقابل قبول
دیکشنری تایلندی به فارسی
بازداشت کردن، مانع شود، بازدارنده، مانع شدن، مختل کردن، مخالفت کردن، محدود کردن، جلوگیری کردن، موانع
دیکشنری تایلندی به فارسی
قطع کردن، برش دادن، بریدن، برش خورده، برش کردن، برنده، برش زدن، کوتاه شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
خراشیدن، خراش دادن، رنده کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته نرم افزاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
خم کردن، باند، بستن
دیکشنری تایلندی به فارسی
دم زدن، ضربه زدن
دیکشنری تایلندی به فارسی
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، مقیاس کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
فشرده کردن، فشرده کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
گاز زدن، گاز گرفتن
دیکشنری تایلندی به فارسی
تونل زدن، حفّاری، غار رفتن، کندن، حفّاری کردن، معدن استخراج کردن، از خاک درآوردن، گودال کندن، حفر کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
مزاحمت کردن، قطع کردن، اظهار نظر کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
شکاف ایجاد کردن، خطّ تیره، خراشیدن
دیکشنری تایلندی به فارسی
غایب، شکسته، فرسوده، کمبود داشتن، کهنه، پاره پاره، ناتمام، پاره شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
سفت کردن، به طرز مسخره ای
دیکشنری تایلندی به فارسی
حبس کردن، زندانی شد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ساینده، شستشو
دیکشنری تایلندی به فارسی
غیراستمراری، برخلاف قانون اساسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
اختلاف، درگیری، تضاد، مخاصمت
دیکشنری تایلندی به فارسی