معنی ขาด ขาด غایب، شکسته، فرسوده، کمبود داشتن، کهنه، پاره پاره، ناتمام، پاره شده دیکشنری تایلندی به فارسی
ขุด ขุด تونِل زَدَن، حَفّاری، غار رَفتَن، کَندَن، حَفّاری کَردَن، مَعدَن اِستِخراج کَردَن، اَز خاک دَرآوَردَن، گودال کَندَن، حَفر کَردَن دیکشنری تایلندی به فارسی