جدول جو
جدول جو

معنی یہ - جستجوی لغت در جدول جو

یہ
اینها، این
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تغذیه دان، متخصّص تغذیه
دیکشنری اردو به فارسی
تراژدی نویس، تراژدی
دیکشنری اردو به فارسی
تراژیک، تراژدی
دیکشنری اردو به فارسی
زدودن اساطیر، تحلیل اساطیر
دیکشنری اردو به فارسی
حکومت ثروتمندان، دولت نخبگان
دیکشنری اردو به فارسی
اشراف زادگی، نخبگان، برتر
دیکشنری اردو به فارسی
بالش گذاشتن، یک بالش داشته باشید
دیکشنری اردو به فارسی
تغذیه
دیکشنری اردو به فارسی
به صورت گزاره ای، به صورت اطّلاع رسانی
دیکشنری اردو به فارسی
تصفیه گر، شهرک نشین
دیکشنری اردو به فارسی
منحل کردن، حلّ و فصل کردن
دیکشنری اردو به فارسی
تسویه حساب
دیکشنری اردو به فارسی
مقایسه کردن، برای مقایسه
دیکشنری اردو به فارسی
تخلیه کردن، برای تخلیه
دیکشنری اردو به فارسی
تخلیه
دیکشنری اردو به فارسی
به طور تصادفی، اتّفاقاً
دیکشنری اردو به فارسی
مخفی، راز، پنهانی
دیکشنری اردو به فارسی
یک چرخه سوار، یک دوچرخه سوار
دیکشنری اردو به فارسی
سرمایه گذاری بیش از حد
دیکشنری اردو به فارسی
انسان انگاری، تشبیه به انسانیّت
دیکشنری اردو به فارسی
شهرداری
دیکشنری اردو به فارسی
ایهام
دیکشنری اردو به فارسی
مدیریّت، اداره
دیکشنری اردو به فارسی
به طور بدیهی، به طور شهودی، به طور بداهه
دیکشنری اردو به فارسی
بدیهی، شهودی، بداهه سازی
دیکشنری اردو به فارسی
اخیراً، اخیر
دیکشنری اردو به فارسی
مخفیانه
دیکشنری اردو به فارسی
حاشیه ای
دیکشنری اردو به فارسی
حاشیه دوزی کردن، حاشیه نشینی
دیکشنری اردو به فارسی
حاشیه ای کردن، به حاشیه راندن
دیکشنری اردو به فارسی
حاشیه ای، حاشیه
دیکشنری اردو به فارسی
به طور پنهانی، مخفیانه، به طور محرمانه، پنهانی
دیکشنری اردو به فارسی
به طور پنهانی، مخفیانه
دیکشنری اردو به فارسی
تحلیل کردن، برای تجزیه و تحلیل، بررسی کردن
دیکشنری اردو به فارسی