جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حالیہ

حالیه

حالیه
کنونی، در این دوران، امروزه، در تصوف فرقهای از متصوفه که سماع، پایکوبی و سرودخوانی را از اعمال نیک می دانند و با این اعمال حالتی به آنان دست میدهد که از خود بی خود میشوند
حالیه
فرهنگ فارسی عمید

حالیا

حالیا
اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، هَمیدون، اینَک، بِالفِعل، اَلحال، فِعلاً، عِجالَتاً، حالا، فِی الحال، کُنون، اِیمِه، هَمینَک، ایدون، ایدَر، اَلآن، نونبرای مِثال عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ - ۵۳۲)، تا درخت دوستی کی بر دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ - ۷۴۰)
حالیا
فرهنگ فارسی عمید

حالیه

حالیه
تأنیث حالی. زنی که بزیور آراسته باشد. (آنندراج). زن زیورپوشیده. صاحب پیرایه
لغت نامه دهخدا

حالیه

حالیه
فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است. و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند. و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده، حال آورده، و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا