جدول جو
جدول جو

معنی یکشنبه - جستجوی لغت در جدول جو

یکشنبه
روز دوم از ایام هفته روز پس از شنبه و پیش از دوشنبه
تصویری از یکشنبه
تصویر یکشنبه
فرهنگ لغت هوشیار
یکشنبه
((~. شَ بِ))
روز دوم از ایام هفته
تصویری از یکشنبه
تصویر یکشنبه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یک شنبه
تصویر یک شنبه
دومین روز هفته، روز بعد از شنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
ماه شید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یکدنده
تصویر یکدنده
لجباز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
مه شید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
سومین روز از هفته، روز بعد از یکشنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشکنبه
تصویر اشکنبه
شکمبه، معدۀ حیوانات علف خوار، اشکمبه، چرینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یکدنده
تصویر یکدنده
لجباز، مستند به رای، خود رای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشنبه
تصویر دوشنبه
((دُ شَ بِ))
روز سوم از ایام هفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یکجانبه
تصویر یکجانبه
((~. نِ بِ یا بَ))
یک طرفه، از یک سو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کشنده
تصویر کشنده
مهلک
فرهنگ واژه فارسی سره
سیرابی جانوران علفخوار (گوسفند گاو گوساله و غیره) که محل ذخیره علف در موقع چریدن آنهاست. این قسمت در حقیقت اولین بخش معده نشخوار کنندگان است که در حکم کیسه ای حجیم برای ذخیره است سیرابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشنده
تصویر کشنده
کمک کننده، دست گیرنده، سرکش و توسن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشنده
تصویر کشنده
هلاک کننده، بسیار خطرناک مثلاً سم کشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلنبه
تصویر کلنبه
گلولۀ چیزی، گلولۀ حلوا، کلیچه، هر چیز درشت و ناهموار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشنده
تصویر کشنده
میرغضب، دژخیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلنبه
تصویر کلنبه
کلیچه ای که درون آنرا از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند: (خشکار گرسنه را کلنبه است با مشتهیان بنرخ دنبه است)، (نظامی)، گلوله (حلوا سنگ و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکونه
تصویر یکونه
یک گونه یکسان، موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلنبه
تصویر کلنبه
((کُ لُ بَ یا بِ))
کلیچه ای که آن را از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند، گلوله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کشنده
تصویر کشنده
Deadly, Fatal, Lethal, Lethally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mortal, fatal, letal, letalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
śmiertelny, fatalny, śmiertelnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
смертельный , фатальный , летальный , смертельно
دیکشنری فارسی به روسی
смертельний , фатальний , летальний , смертельно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
mortal, fatal, letal, letalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
mortel, fatal, létal, mortellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
mortale, fatale, letale, letalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
घातक , घातक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
mematikan, secara mematikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فتّاكٌ , قاتلٌ , بشكلٍ قاتلٍ
دیکشنری فارسی به عربی
치명적인 , 치명적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
קטלני , קטלני , קטלני , קטלנית
دیکشنری فارسی به عبری