یساول. (ناظم الاطباء). همان یاساور را گویند. (آنندراج) : نوروز مستشعر و منهزم شد با لشکر خود بر یساور زد و گروهی را هلاک کرد. (تاریخ غازانی ص 51). و رجوع به یساول شود
یساول. (ناظم الاطباء). همان یاساور را گویند. (آنندراج) : نوروز مستشعر و منهزم شد با لشکر خود بر یساور زد و گروهی را هلاک کرد. (تاریخ غازانی ص 51). و رجوع به یساول شود
سوار، النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارج، دست برنجن، ایّاره، یاره، دستیاره، اورنجن، دستینه، برنجن، ورنجن، آورنجن
سِوار، اَلَنگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارَج، دَست بَرَنجَن، اَیّارِه، یارِه، دَستیارِه، اَورَنجَن، دَستینِه، بَرَنجَن، وَرَنجَن، آوَرَنجَن
یارور، یاری ور، مددکار، یاری دهنده افسر ارتش بالاتر از سروان، سرگرد قطعه چوب یا فلزی که با آن چیزی را در هاون بکوبند، دستۀ هاون، برای مثال قدر از سر گرز او ساخت یاور / قضا از سر خصم او کرد هاون (نزاری - مجمع الفرس - یاور)
یارور، یاری ور، مددکار، یاری دهنده افسر ارتش بالاتر از سروان، سرگرد قطعه چوب یا فلزی که با آن چیزی را در هاون بکوبند، دستۀ هاون، برای مِثال قَدَر از سر گرز او ساخت یاور / قضا از سر خصم او کرد هاون (نزاری - مجمع الفرس - یاور)
مقابل یمین، طرف چپ، سمت چپ، کنایه از شوم، نامبارک، کنایه از کسی که دیدن روی او باعث نکبت و نحوست شود، برای مثال نشسته مدعیانند از یمین و یسار / خدای را که بپرهیز از «یساری» چند (ظهوری - لغتنامه - یسار)، فراخی و آسانی، توانگری، فراخی در نعمت و مال
مقابلِ یمین، طرف چپ، سمت چپ، کنایه از شوم، نامبارک، کنایه از کسی که دیدن روی او باعث نکبت و نحوست شود، برای مِثال نشسته مدعیانند از یمین و یسار / خدای را که بپرهیز از «یساری» چند (ظهوری - لغتنامه - یسار)، فراخی و آسانی، توانگری، فراخی در نعمت و مال
قریه ای است به استرآباد. (آنندراج). چراگاه ممتازی است به پهنای نیم فرسخ که سکنۀ استرآباد ایام تابستان درآنجا در کلبه های کوچک سنگی یا چادر بسر میبرند. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 139)
قریه ای است به استرآباد. (آنندراج). چراگاه ممتازی است به پهنای نیم فرسخ که سکنۀ استرآباد ایام تابستان درآنجا در کلبه های کوچک سنگی یا چادر بسر میبرند. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 139)
امیر خراسان از طرف ابوسعید که مردی ستمگر بود و در سال 716 هجری قمری از یاران یسور شکست خورد و در راه فرار به عراق به سال 717 هجری قمری به قتل رسید. (از تاریخ مغول ص 330). و رجوع به حبیب السیر شود
امیر خراسان از طرف ابوسعید که مردی ستمگر بود و در سال 716 هجری قمری از یاران یسور شکست خورد و در راه فرار به عراق به سال 717 هجری قمری به قتل رسید. (از تاریخ مغول ص 330). و رجوع به حبیب السیر شود
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 4 هزارگزی جنوب باختری قره آغاج با 204 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 4 هزارگزی جنوب باختری قره آغاج با 204 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
روی و سیمای نامبارک و نامیمون. (ناظم الاطباء). شخصی را گویند که او میمنت ندارد و دیدن روی او نامبارک است. (برهان). شوم و نامبارک. (آنندراج) : نشسته مدعیانند از یمین و یسار خدای را که بپرهیز از یساری چند. ظهوری (از آنندراج). غیرتی گیر از زنان عرب مالداری مجو که هست یسار. محمدقلی مجذوب (از آنندراج)
روی و سیمای نامبارک و نامیمون. (ناظم الاطباء). شخصی را گویند که او میمنت ندارد و دیدن روی او نامبارک است. (برهان). شوم و نامبارک. (آنندراج) : نشسته مدعیانند از یمین و یسار خدای را که بپرهیز از یساری چند. ظهوری (از آنندراج). غیرتی گیر از زنان عرب مالداری مجو که هست یسار. محمدقلی مجذوب (از آنندراج)
یساور. سواری که ملازم امرا و رجال بزرگ باشد. (ناظم الاطباء). مأمور تشریفات درباری به طور عام: بندۀ آن نگاه خشم آلود که یساول به مجلسش غضب است. فوقی (از آنندراج). یساولان حقیقت را به عرض رسانیدند اورا به حضور طلبید. (تاریخ زندیۀ گلستانه). در بیان تفصیل شغل لشکرنویس دیوان اعلی که وزیر سرکار آقایان و قوشچیان و یساولان و قاپوچیان دیوان حرم و غیرهم... و ارقام و احکام طلب و تنخواه امرا و مقربان درگاه و آقایان و قوشچیان و یساولان و... که غیر غلام باشند... به مهر او می رسد. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی صص 40- 41). در بیان تفصیل شغل ایشیک آقاسی باشی... مشارالیه ریش سفید کل یساولان... و مواجب و تیول... بر طبق... رقم صادر می گردد. (تذکره الملوک ص 8). از تنخواه و مقربان و یساولان بیست دینار... و رسوم پیشکش به شرح اسم لشکرنویس است. (تذکره الملوک ص 62). تیول و مواجب همه ساله، یساولان: یکهزار و پانصد و هشتاد وهفت تومان... (تذکره الملوک ص 93). - یساولان قور، مأموران تسلیحات. سواران و نظامیان مسؤول اسلحه و قورخانه: شغل مشارالیه آن است که... سایر کیفیات سرکار مزبور را از قورچیان و یوزباشیان و یساولان قور و غیرهم را نیز وزراء قورچی خط گذاشته و طوامیر و تصدیقات و نسخه جات ملازمت یوزباشیان و یساولان قور و... نزد وزرای مذکوره ضبط و... می نوشته اند. (تذکره الملوک ص 84). شغل مشارالیه آن است که... سایر کیفیات طلب و همه ساله تیول و مواجب یوزباشیان و یساولان قور و غیره... می نوشته اند. (تذکره الملوک ص 38). - یساول صحبت، رئیس تشریفات. (ناظم الاطباء) : تیول و مواجب همه ساله:... یساولان صحبت و ایشیک آقاسیان حرم و دیوان هادیان چهارهزاروهفتصدوبیست و یک تومان. (تذکره الملوک ص 92)... مشارالیه ریش سفید کل یساولان صحبت و ایشیک آقاسیان... (تذکرهالملوک ص 8). همگی یساولان صحبت و ایشیک آقاسیان را ’مقرب الحضرت’ می نویسند. (تذکره الملوک ص 28). ، پیک و قاصد دولتی. (ناظم الاطباء) ، ملازمی که چماق طلا و یا نقره بر دوش گرفته پیشاپیش امرا رود. (ناظم الاطباء). مقرعه داران. مأموران ’دورشو دورشو’ یا ’بردابردگوی’. نقیب و چوبدار. (از غیاث) (از آنندراج). چوبداری را گویند که برای نظم صفوف و طرد و منع بیگانه در دربار ارباب دولت باشد. (سنگلاخ) ، میرتوزک (یزک ؟) پاسبانان. (ناظم الاطباء). میریزک. (از آنندراج) ، حاشیه نشینان و ملازمان و نوکرها
یساور. سواری که ملازم امرا و رجال بزرگ باشد. (ناظم الاطباء). مأمور تشریفات درباری به طور عام: بندۀ آن نگاه خشم آلود که یساول به مجلسش غضب است. فوقی (از آنندراج). یساولان حقیقت را به عرض رسانیدند اورا به حضور طلبید. (تاریخ زندیۀ گلستانه). در بیان تفصیل شغل لشکرنویس دیوان اعلی که وزیر سرکار آقایان و قوشچیان و یساولان و قاپوچیان دیوان حرم و غیرهم... و ارقام و احکام طلب و تنخواه امرا و مقربان درگاه و آقایان و قوشچیان و یساولان و... که غیر غلام باشند... به مهر او می رسد. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی صص 40- 41). در بیان تفصیل شغل ایشیک آقاسی باشی... مشارالیه ریش سفید کل یساولان... و مواجب و تیول... بر طبق... رقم صادر می گردد. (تذکره الملوک ص 8). از تنخواه و مقربان و یساولان بیست دینار... و رسوم پیشکش به شرح اسم لشکرنویس است. (تذکره الملوک ص 62). تیول و مواجب همه ساله، یساولان: یکهزار و پانصد و هشتاد وهفت تومان... (تذکره الملوک ص 93). - یساولان قور، مأموران تسلیحات. سواران و نظامیان مسؤول اسلحه و قورخانه: شغل مشارالیه آن است که... سایر کیفیات سرکار مزبور را از قورچیان و یوزباشیان و یساولان قور و غیرهم را نیز وزراء قورچی خط گذاشته و طوامیر و تصدیقات و نسخه جات ملازمت یوزباشیان و یساولان قور و... نزد وزرای مذکوره ضبط و... می نوشته اند. (تذکره الملوک ص 84). شغل مشارالیه آن است که... سایر کیفیات طلب و همه ساله تیول و مواجب یوزباشیان و یساولان قور و غیره... می نوشته اند. (تذکره الملوک ص 38). - یساول صحبت، رئیس تشریفات. (ناظم الاطباء) : تیول و مواجب همه ساله:... یساولان صحبت و ایشیک آقاسیان حرم و دیوان هادیان چهارهزاروهفتصدوبیست و یک تومان. (تذکره الملوک ص 92)... مشارالیه ریش سفید کل یساولان صحبت و ایشیک آقاسیان... (تذکرهالملوک ص 8). همگی یساولان صحبت و ایشیک آقاسیان را ’مقرب الحضرت’ می نویسند. (تذکره الملوک ص 28). ، پیک و قاصد دولتی. (ناظم الاطباء) ، ملازمی که چماق طلا و یا نقره بر دوش گرفته پیشاپیش امرا رود. (ناظم الاطباء). مقرعه داران. مأموران ’دورشو دورشو’ یا ’بردابردگوی’. نقیب و چوبدار. (از غیاث) (از آنندراج). چوبداری را گویند که برای نظم صفوف و طرد و منع بیگانه در دربار ارباب دولت باشد. (سنگلاخ) ، میرتوزک (یزک ؟) پاسبانان. (ناظم الاطباء). میریزک. (از آنندراج) ، حاشیه نشینان و ملازمان و نوکرها