یساول. (ناظم الاطباء). همان یاساور را گویند. (آنندراج) : نوروز مستشعر و منهزم شد با لشکر خود بر یساور زد و گروهی را هلاک کرد. (تاریخ غازانی ص 51). و رجوع به یساول شود
سِوار، اَلَنگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارَج، دَست بَرَنجَن، اَیّارِه، یارِه، دَستیارِه، اَورَنجَن، دَستینِه، بَرَنجَن، وَرَنجَن، آوَرَنجَن