جدول جو
جدول جو

معنی یت - جستجوی لغت در جدول جو

یت(یِ)
نوعی از نواعم در دریاهای گرم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
یت(ای یَ)
در عربی جزء مؤخر مصدر صناعی اسمی است یعنی مصدری که با آن یاء نسبت و تاء تأنیث (- یت) آمده باشد، مانند مالکیت، مرغوبیت، انسانیت، معروفیت، حریّت، ماهیت. (از کلمات فارسی نیز مصدر صناعی درست می کنند مانند دوئیت، خوبیت. اما ادبا به کار بردن این کلمات را درست نمی دانند)
لغت نامه دهخدا
یت(یَ)
ضمیر متصل به معنی ’ات’ که پس از اسمهایی که به الف و یا و واو تمام شده باشند درمی آورند، مانند عصایت و گیسویت. (ناظم الاطباء). اما این قول اساس علمی ندارد. و ضمیر منحصراً همان ’ت’ است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یتیم
تصویر یتیم
کودکی که پدرش مرده باشد، کودک پدر مرده، مفرد و یکتا از هر چیز، دزد، راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتاقی
تصویر یتاقی
پاسبان، نگهبان، کشیک چی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتاق
تصویر یتاق
پاس، کشیک، نگهبانی، حفظ و حراست، برای مثال تو مست شراب و خواب و ما را / بی خوابی کشت در یتاقت (سعدی۲ - ۶۲۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتیمه
تصویر یتیمه
یتیم، بی نظیر، بی مانند، گوهر یکتا و بی مانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتوع
تصویر یتوع
هر گیاهی که ساقۀ آن شیر داشته باشد از قبیل مازریون، ماهودانه و امثال آن ها، گیاه شیردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتیمچه
تصویر یتیمچه
خوراکی که از، پیاز، روغن، بادنجان یا کدو تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتاق داری
تصویر یتاق داری
پاسبانی، نگهبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتمان
تصویر یتمان
بنگرید به یتیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتاق
تصویر یتاق
پاسبانی، پاس داشتن، محافظت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتامی
تصویر یتامی
جمع یتیم، کودکی که پدرش مرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتایزیشن پتنشل
تصویر یتایزیشن پتنشل
نهانتوان شدش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتحمل
تصویر یتحمل
شاید گمان می رود چه بسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتم
تصویر یتم
اندوه تنهایی، بی پدری بی کسی، نیاز، کندی تنهایی، بی پدری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتن
تصویر یتن
نگونزایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتوع
تصویر یتوع
شیرابه دار گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
مرد بی پدر، کودک بی پدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم خانه
تصویر یتیم خانه
دارالایتام، جای و محل پرورش یتیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیم دار
تصویر یتیم دار
دارنده یتیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیمچه
تصویر یتیمچه
یتیم خردسال، غذائی که از بادنجان یا کدو پزند
فرهنگ لغت هوشیار
یتیمه در فارسی مونث یتیم: پدر مرده: دختر، بی مانند یگانه دختربی پدر، بی نظیر بی مانند. یا یتیمه دهر. یتیمه الدهر یگانه روزگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتاق
تصویر یتاق
((یَ))
کشیک، نگهبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتاقی
تصویر یتاقی
((یَ))
پاسبان، نگهبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
((یَ))
کودک پدر مرده، هر چیز منحصر به فرد و بی همتا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتیم خانه
تصویر یتیم خانه
((~. ن))
جای پرورش یتیمان، دارالایتام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتیمچه
تصویر یتیمچه
((~ چ))
بادمجان یا کدوی آب پز شده که آن را با ماست یا کشک خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
بی سرپرست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
Orphaned
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
órfão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
huérfano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
osierocony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
сиротский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یتیم
تصویر یتیم
сирітський
دیکشنری فارسی به اوکراینی