جدول جو
جدول جو

معنی یتیم خانه

یتیم خانه((~. ن))
جای پرورش یتیمان، دارالایتام
تصویری از یتیم خانه
تصویر یتیم خانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با یتیم خانه

یتیم خانه

یتیم خانه
جای پرورش یتیمان. دارالایتام. پرورشگاه، جای باش دزدان و عیاران. ناظم الاطباء). مأوای دزدان و عیاران. (آنندراج) :
بتان شدند ز عیارپیشگی رامم
یتیم خانه من چون صدف پر از گهر است.
سعید اشرف (از آنندراج).
طاقی به دلربایی در دلبری یگانه
هست از صدف گهر را گرچه یتیم خانه.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ستم خانه

ستم خانه
کنایه از دنیا. (آنندراج). ستم آباد. (مجموعۀ مترادفات ص 165)
لغت نامه دهخدا

نیم خانه

نیم خانه
کنایه از گنبد است. (انجمن آرا). گنبد. طاق. گنبدی پوشش چون نیم دایره. (از فرهنگ خطی). رجوع به نیم خایه شود، نیم دایره:
ز هقعۀ چو نیم خانه کمان
بنات نعش از اول بنای او.
منوچهری.
تو زیر نرگسۀ خاک دهر رنجوری
ز نیم خانه زرین گنبد مینا.
مجیر.
- نیم خانه مینا، کنایه از آسمان است. (از آنندراج) (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

یتیمانه

یتیمانه
همانند یتیم. مانند یتیمان. یتیم وار:
چو فرزندی پدر مادر ندیده
یتیمانه به لقمه پروریده.
نظامی
لغت نامه دهخدا