جدول جو
جدول جو

معنی گیو - جستجوی لغت در جدول جو

گیو
(پسرانه)
پدر بیژن، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
تصویری از گیو
تصویر گیو
فرهنگ نامهای ایرانی
گیو
گویا، سخن کننده، بمعنی ظاهراً و غالباً آید
تصویری از گیو
تصویر گیو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی پای افزار که رویه آن را از ریسمان و نخ پرگ یعنی ریسمانهای پنبه ای بافته و زیره یا ته آنرا گاه از چرم و بیشتر از لته های بهم فشرده و درهم کشیده سازند، نوعی از کفش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه
تصویر گیوه
((وِ))
نوعی کفش که رویه آن از نخ یا ابریشم بافته می شود
گیوه ها را ور کشیدن: کنایه از تصمیم به رفتن گرفتن و آماده حرکت شدن
فرهنگ فارسی معین
نوعی کفش که رویۀ آن از نخ یا ابریشم بافته می شود و ته آن از چرم یا پارچه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیومرت
تصویر گیومرت
آدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گیوه باف
تصویر گیوه باف
کسی که رویۀ گیوه می بافد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیوه دوز
تصویر گیوه دوز
کسی که رویه و ته گیوه را به هم می دوزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیوه گشادی
تصویر گیوه گشادی
تنبلی و کاهلی
فرهنگ لغت هوشیار
حامل گیوه، شخصی که چون کفشها را از پا در آورند باو سپارند (مخصوصا در بقعه ها و مزارات) : تا کی ز دست بینیت ای غول گیوه کش از روی این و آن بملامت خجل شوم. (شفایی آنند. لغ)، کسی که بر زیره چرمی یالته یی گیوه رویه بافته از ریسمان پنبه یی کشد و آنرا بصورت پا افزار درآورد گیوه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه دوزی
تصویر گیوه دوزی
عمل و شغل گیوه دوز، کارگاه و محل گیوه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه دوز
تصویر گیوه دوز
آنکه گیوه سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه بافی
تصویر گیوه بافی
عمل و شغل گیوه باف، کارگاه و محل گیوه باف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه بافتن
تصویر گیوه بافتن
ساختن گیوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه باف
تصویر گیوه باف
کسی که گیوه سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیومه بستن
تصویر گیومه بستن
روزنه بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیومه باز کردن
تصویر گیومه باز کردن
روزنه باز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی روزنه نشانه ایست در نگارش و آن کروشه مضاعفی است که در آغاز نقل قول (بصورت:) و در پایان آن (بصورت:) بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوگان
تصویر گیوگان
منسوب به گیو از خاندان گیو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوتین
تصویر گیوتین
آلتی جهت بریدن سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوه ها را ور کشیدن
تصویر گیوه ها را ور کشیدن
کنایه از تصمیم به رفتن گرفتن و آماده حرکت شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گیومه
تصویر گیومه
((مِ))
علامتی که به این شکل «» در دو طرف کلمه می گذارند
فرهنگ فارسی معین
((لَ))
آلتی برای قطع کردن سر مجرمان که در سال 1792 میلادی در فرانسه به کار افتاد
فرهنگ فارسی معین
علامتی به شکل « » که برای مشخص کردن نقل قول یا عبارت خاصی در دو طرف آن به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی مخصوص اعدام در فرانسه به شکل چهارچوب که با رها کردن تیغۀ سنگین و برنده در جهت عمودی، سر محکوم را قطع می کرد، دستگاهی که کاغذ، ورق آهن و مانند آن ها را به همین شکل برش می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریو
تصویر ریو
(پسرانه)
ریونیز، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی و داماد طوس سپهسالار ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ویو
تصویر ویو
(پسرانه)
گیو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گیلو
تصویر گیلو
(پسرانه)
نام وزیر و قهرمانی در منظومه ویس و رامین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گیسو
تصویر گیسو
(دخترانه)
موی بلند زنان، موی بلندسر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیو
تصویر نیو
(پسرانه)
دلیر، شجاع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیو
تصویر دیو
جن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گیر
تصویر گیر
مانع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گیج
تصویر گیج
مبهوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گوی
تصویر گوی
کره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گلو
تصویر گلو
حلق
فرهنگ واژه فارسی سره