جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گیوه باف

گیوه باف

گیوه باف
آنکه گیوه بافد. آنکه رویه های پاافزاری که نامش گیوه است بافد. بافندۀ گیوه
لغت نامه دهخدا

پیچه باف

پیچه باف
آنکه پیچه بافد آنکه روی بند مویینه برای زنان بافد، پیچه عقاص
پیچه باف
فرهنگ لغت هوشیار

پیچه باف

پیچه باف
آنکه پیچه بافد. آنکه روی بند مویینه بافد زنان را، پیچه. عقاص
لغت نامه دهخدا

شیوه باز

شیوه باز
معشوق و یا معشوقۀ با ناز و کرشمه. که دانا باشد به همه فن های عشقی و بکار برد آنها را. (ناظم الاطباء) ، مکار. حیله گر. نیرنگساز. محیل. خادع. بامبول باز. (یادداشت مؤلف) ، عاشق و شیدایی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کیسه باف

کیسه باف
آنکه کیسۀ حمام بافد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

گیوه بافتن

گیوه بافتن
از ریسمان پنبه ای پاافزاری که نامش گیوه است ترتیب دادن. رجوع به گیوه شود
لغت نامه دهخدا