شهری بوده است از توابع ماوراءالنهر. (مجمل التواریخ والقصص ص 305) : در این وقت فتحها (ی قتیبه بود به ماوراءالنهر و زمین شومان و گیش. (از مجمل التواریخ والقصص ص 305). کلمه محرف کش است و رجوع به کش شود
شهری بوده است از توابع ماوراءالنهر. (مجمل التواریخ والقصص ص 305) : در این وقت فتحها (ی قتیبه بود به ماوراءالنهر و زمین شومان و گیش. (از مجمل التواریخ والقصص ص 305). کلمه محرف کش است و رجوع به کش شود
مطلق کرک را گویند از هر حیوانی که باشد، (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 310) : خارکش را که پشت بود زگیش دیدبر دوش خویش خلعت و گیش، هاتف (از شعوری)، ، کرک سمور را نیز گویند، (فرهنگ شعوری ج 2 ص 310) : به منعم نه زربفت و نه گیش ماند نه صد پاره خرقه به درویش ماند، هاتفی (از شعوری)، گیش سیاه بر سر آن شوخ دلستان مانند ابر بر سر خورشید سایبان، هلالی (از شعوری)، این لغت مخصوص به این فرهنگ است
مطلق کرک را گویند از هر حیوانی که باشد، (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 310) : خارکش را که پشت بود زگیش دیدبر دوش خویش خلعت و گیش، هاتف (از شعوری)، ، کرک سمور را نیز گویند، (فرهنگ شعوری ج 2 ص 310) : به منعم نه زربفت و نه گیش ماند نه صد پاره خرقه به درویش ماند، هاتفی (از شعوری)، گیش سیاه بر سر آن شوخ دلستان مانند ابر بر سر خورشید سایبان، هلالی (از شعوری)، این لغت مخصوص به این فرهنگ است
ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس، واقع در 105هزارگزی شمال بندرعباس و هزارگزی شمال راه شوسۀ کرمان به بندرعباس، در محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 20 تن است، مزرعۀ نخلستان گچو جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس، واقع در 105هزارگزی شمال بندرعباس و هزارگزی شمال راه شوسۀ کرمان به بندرعباس، در محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 20 تن است، مزرعۀ نخلستان گچو جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در 33هزارگزی شمال خاوری کرمان و 8هزارگزی خاور راه مالرو شهدادبه کرمان، محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 300 تن است، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول آن غلات و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در 33هزارگزی شمال خاوری کرمان و 8هزارگزی خاور راه مالرو شهدادبه کرمان، محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 300 تن است، آب آن از قنات تأمین میشود، محصول آن غلات و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، واقع در 17هزارگزی شمال خاوری نیکشهر و 3هزارگزی شمال شوسۀ نیکشهر به ایرانشهر، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 250 تن است، آب آن از رودخانه تأمین میشود، محصول آن غلات، برنج، خرما و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 4هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به ساردوئیه، و سکنۀ آن 15 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، واقع در 17هزارگزی شمال خاوری نیکشهر و 3هزارگزی شمال شوسۀ نیکشهر به ایرانشهر، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 250 تن است، آب آن از رودخانه تأمین میشود، محصول آن غلات، برنج، خرما و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 4هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به ساردوئیه، و سکنۀ آن 15 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نام درختچه ای است که در نواحی گرمسیر ایران از کازرون تا بندرعباس وجود دارد. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 64). ام. ام ّ. و در پنجاب باتا نامیده میشود. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 122)
نام درختچه ای است که در نواحی گرمسیر ایران از کازرون تا بندرعباس وجود دارد. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 64). اُم. اُم ّ. و در پنجاب باتا نامیده میشود. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 122)
دهی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی بندرعباس، واقع در صدهزارگزی شمال بندرعباس سر راه شوسۀ بندرعباس به کرمان، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 150 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن خرما و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی بندرعباس، واقع در صدهزارگزی شمال بندرعباس سر راه شوسۀ بندرعباس به کرمان، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 150 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن خرما و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 64 هزارگزی جنوب شوسف و 25هزارگزی باختر شوسۀ مشهد به زاهدان، محلی دره و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 133 تن است، آب آن از چاه تأمین میشود، محصول آن لبنیات و شغل اهالی مالداری است، بهار مالداران به این ده می آیند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 64 هزارگزی جنوب شوسف و 25هزارگزی باختر شوسۀ مشهد به زاهدان، محلی دره و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 133 تن است، آب آن از چاه تأمین میشود، محصول آن لبنیات و شغل اهالی مالداری است، بهار مالداران به این ده می آیند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان رویدر بخش بستک شهرستان لار، واقع در 128هزارگزی شمال خاور بستک، محلی در دامنۀ کوه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 95 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان رویدر بخش بستک شهرستان لار، واقع در 128هزارگزی شمال خاور بستک، محلی در دامنۀ کوه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 95 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان مرکزی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 15000 گزی جنوب رودسر، محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 274 تن است، آب آن از نهر پل رود تأمین میشود، محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان مرکزی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 15000 گزی جنوب رودسر، محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 274 تن است، آب آن از نهر پل رود تأمین میشود، محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان گلاشکر بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در 60هزارگزی شمال باختری کهنوج سر راه مالرو گلاشکرد به بافت، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 40 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان گلاشکر بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در 60هزارگزی شمال باختری کهنوج سر راه مالرو گلاشکرد به بافت، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 40 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان، واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 31هزارگزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر، و سکنۀ آن 70 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات، خرما و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، ساکنان آن از طایفۀ زند هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) دهی است از دهستان رویدر بخش بستک شهرستان لار، واقع در 130هزارگزی خاور بستک، محلی دامنه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 90 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان، واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 31هزارگزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان، محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر، و سکنۀ آن 70 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات، خرما و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، ساکنان آن از طایفۀ زند هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) دهی است از دهستان رویدر بخش بستک شهرستان لار، واقع در 130هزارگزی خاور بستک، محلی دامنه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 90 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
درختچه ایست از تیره کتوس ها که اصل آن از هندوستان است و در جنوب ایران نیز میروید. برگهای این گیاه متناوب و درخشان و گلهایش دارای آرایش دیهیم است. این درختچه را بعنوان زینت امروزه در اکثر باغهای نقاط زمین میکارند باتا ام اما مادا
درختچه ایست از تیره کتوس ها که اصل آن از هندوستان است و در جنوب ایران نیز میروید. برگهای این گیاه متناوب و درخشان و گلهایش دارای آرایش دیهیم است. این درختچه را بعنوان زینت امروزه در اکثر باغهای نقاط زمین میکارند باتا ام اما مادا