جدول جو
جدول جو

معنی گچکاری - جستجوی لغت در جدول جو

گچکاری
(گَ)
عمل گچکار. عمل ساختن خطوط و گل و بته ها از گچ بر دیوار و سقف:
به گچکاریش هرکه پرداخته
گچ از نقرۀ صبح دم ساخته.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدکاری
تصویر بدکاری
بدکرداری، بدکار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشکاری
تصویر بشکاری
کشت کاری، زراعت، کشت وکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گچ کاری
تصویر گچ کاری
شغل و حرفۀ گچ کار، خانه ای که با گچ سفید کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
با هم کار کردن، به یکدیگر کمک کردن در کاری، هم پیشگی و شرکت در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گچ بری
تصویر گچ بری
نقش و نگار درست کردن با گچ در روی دیوار یا سقف خانه، نقش و نگاری که از این روش حاصل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گچ کار
تصویر گچ کار
استاد بنّا که کارش گچ بری یا گچ مالی به دیوار است، گچ گر
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
آنکه شغلش گچکاری باشد. کسی که دیوارها و سقف را گچ اندود کند، آنچه که گچکاری شود. آنچه به گچ اندود باشد: مصهرج، حوض گچکار. بیت صیهوج، خانه گچکار تابان. حوض مجیر، حوض گچکار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
نابکار. (ناظم الاطباء). رجوع به چکاره شود، باطل. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاره شود، بی قدر و حقیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
عمل گلکار. شغل گلکار. طیانت. (دهار) (منتهی الارب). بنایی
لغت نامه دهخدا
گناهکاری: دوستانم توبه گویند از گنهکاری بمن توبه تا من میکنم هرگز نباشد بر قرار. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل گل کار. عمل و شغل گل کار کاشتن و عمل آوردن و تربیت گلهای مختلف زینتی در باغ و باغچه و گلدان، گل و بوته که روی پارچه دیوار و مانند آن ایجاد کنند نقش و نگار
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گلنار رنگ گل انار عنابی رنگ، قسمی یاقوت که رنگش بگل انار شبیه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچ بری
تصویر گچ بری
درست کردن نقش و نگار روی دیوار یا سقف خانه
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دیوار ها و سقفها را گچ اندود کند. توضیح بنابر دو قسم است: سفت کار و گچ کار. سفت کار کسی است که بیشتر کارش چیدن مجردی و آجرچینی و شفته ریزی و بر آوردن دیوار و پوشانیدن سقف و نظایر آنست در صورتیکه کار گچکار بیشتر نازک کاری و کارهای ظریف و کم زور است از قبیل سفید کاری و نظایر آن. گاهی گچ کاران فقط سفید کاری میکنند: بگچ کاریش هر که پرداخته گچ از نقره صبحدم ساخته. (طغرا)، آنچه که بگچ اندوده شده آنچه که گچ کاری شده: مصهرج حوض گچ کار
فرهنگ لغت هوشیار
گالری: جانکاس بجلو افتاده و رستم از عقبش روانه شد تا به گالاری بلوری که از سقفش آسمان و ستارگان بخوبی دیده میگشت رسیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غشکاری
تصویر غشکاری
کلاهبرداری شار آمیزش چیزی کم بها با چیزی پر بها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گویاری
تصویر گویاری
شغل گاوبان نگاهبانی گاو محافظت گاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکاری
تصویر متکاری
سلاک گیرنده (سلاک کرایه)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه تها بگفتار اکتفا کند حراف مقابل کرداری: گویی که از نژاد بزرگانم گفتاری آمدی تو نه کرداری. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکاری
تصویر پرکاری
حالت و چگونگی آنکه پرکار است مقابل کم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکاری
تصویر شبکاری
عمل شبکار کار کردن در شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکاری
تصویر انکاری
نیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشکاری
تصویر آشکاری
هویدایی، ظهور، پیدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکاری
تصویر پاکاری
عمل پاکار، شغل و پیشه پاکار
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل آبکار و آبکش سقایی، شرابخواری باده نوشی، شراب فروشی باده پیمایی، حکاکی نگین سازی، آبیاری کشت و زرع، آبدادن فلزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
حالت و کیفیت بیکار بیشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشکاری
تصویر بشکاری
زراعت کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکاری
تصویر چکاری
نابکار، باطل بیهوده، بی قدر حقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچ کاری
تصویر گچ کاری
عمل و شغل گچ کار ساختن خطوط و گل و بته از گچ بر دیوار و سقف اطاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هچکاره
تصویر هچکاره
مخفف هیچکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلکاری
تصویر گلکاری
بنایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
مشارکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
بطالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گفتاری
تصویر گفتاری
محاوره ای
فرهنگ واژه فارسی سره