جدول جو
جدول جو

معنی گچ کاری

گچ کاری
شغل و حرفۀ گچ کار، خانه ای که با گچ سفید کرده باشند
تصویری از گچ کاری
تصویر گچ کاری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گچ کاری

گچ کاری

گچ کاری
عمل و شغل گچ کار ساختن خطوط و گل و بته از گچ بر دیوار و سقف اطاق
گچ کاری
فرهنگ لغت هوشیار

گل کاری

گل کاری
عمل و شغل گل کار. عمل و شغل گل کار کاشتن و عمل آوردن و تربیت گلهای مختلف زینتی در باغ و باغچه و گلدان، گل و بوته که روی پارچه دیوار و مانند آن ایجاد کنند نقش و نگار
فرهنگ لغت هوشیار

گل کاری

گل کاری
عمل یا فرایند کاشتن و پرورش گل، جایی که در آن گل کاشته اند
گل کاری
فرهنگ فارسی معین

گل کاری

گل کاری
نقش و نگار. گل و بوته که بالای جامه و دیوار و مانند آن نمایند. (آنندراج) :
در نگارندگی و گل کاری
وحی صنعت مراست پنداری.
نظامی.
، گل کاشتن. عمل گُل کار
لغت نامه دهخدا

گج کاری

گج کاری
کار گچ کردن. سفیدکاری. عمل سفید کردن. شید. رجوع به گچ کاری شود
لغت نامه دهخدا

گچ کار

گچ کار
استاد بنّا که کارش گچ بری یا گچ مالی به دیوار است، گچ گر
گچ کار
فرهنگ فارسی عمید

گچ کار

گچ کار
کسی که دیوار ها و سقفها را گچ اندود کند. توضیح بنابر دو قسم است: سفت کار و گچ کار. سفت کار کسی است که بیشتر کارش چیدن مجردی و آجرچینی و شفته ریزی و بر آوردن دیوار و پوشانیدن سقف و نظایر آنست در صورتیکه کار گچکار بیشتر نازک کاری و کارهای ظریف و کم زور است از قبیل سفید کاری و نظایر آن. گاهی گچ کاران فقط سفید کاری میکنند: بگچ کاریش هر که پرداخته گچ از نقره صبحدم ساخته. (طغرا)، آنچه که بگچ اندوده شده آنچه که گچ کاری شده: مصهرج حوض گچ کار
فرهنگ لغت هوشیار

گچکاری

گچکاری
عمل گچکار. عمل ساختن خطوط و گل و بته ها از گچ بر دیوار و سقف:
به گچکاریش هرکه پرداخته
گچ از نقرۀ صبح دم ساخته.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بد کاری

بد کاری
بد کرداری بد عملی بد فعلی بد فعالی، شرارت، فسق فجور زنا لواط
بد کاری
فرهنگ لغت هوشیار