- گوهدان
- آبریز مستراح مبال
معنی گوهدان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جواهرات، جواهر
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
جایی که قبر در آن است قبرستان: یکی گوردانی است بر راه رو که گوری فزون نیست هر گاه نو. (گرشا) (نل: کهن گوردانی است بی راه رو گهی گور او کهنه و گاه نو)
جای گوهر صندوقچه جواهر
آبادان
ظرفی که در آن چیزهای معطر نهند
شاشدان ظرفی که در آن بول کنند گمیزدان
جعبه ای که در آن دوکهای نخ ریسی را جا دهند (در چرخ جراب بافی)
راهنما راهبر هادی دلیل
سست آهنگی (آهنگ قصد)
محلی که خوکان را درد آن نگهداری کنند
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
نگهبان گور، محافظ مقبره
دارای گوهر، مزّین به جواهر
جای گذاشتن دوک در ماشین نخ ریسی، جعبه ای که در آن دوک های نخ ریسی را بگذارند
سرباز درجه دار، پایین تر از استوار
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کنف، حرزدان، راویه، جراب
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بویگان، پرکام
دارای گوهر، کنایه از دارای نژاد نیک، اصیل
جامۀ پشمین ضخیم، گلیم، پلاس، کوردین، کوردی
کوهان شتر، کمرگاه، گرده بان، گردبان، سنام
گروه ها، در امور نظامی یک دسته سرباز از ۱۴۰ تا۱۷۰ نفر، جمع واژۀ گروه
انباری برای نگه داشتن کاه یا خوراک چهارپایان، جای ریختن کاه، انبار کاه
کسی که راهی را بلد است، دانندۀ راه، آشنا به راه، راهبر، راهنما، برای مثال هم او راهدان هم فرس راهوار / زهی شاه مرکب زهی شهسوار (نظامی۵ - ۷۵۰)
بنکدان
آنجائی که کاه را انبار کنند
دارنده تخت سلطنتی مالک تاج و تخت: نشسته بیک تخت زر بر دو شاه یکی گاهدار و یکی زیر گاه
زاغه زاغد آغل گاو
ترکیبی است از پیرامیدن و نوالژین که اثر ضد درد و ضد تب قوی دارد و در درمان زکام سرما خوردگی سیایتک روماتیسم لومبا گوومیگرن استعمال میشود این دارو را در تجارت بصورت قرصهای 50 سانتیگرمی میفروشند و مقدار معمولی استعمال آن 2- 1 گرم است
نگاهبان، گروه، مسئول تعلیم گروه سرباز و این درجه ایست بالاتر از سرجوخه
جمع گروه گروهها دسته ها، طوایف قبایل: و آن گروهانرا که سال ایشان ایستاده است دیگر گونه روزگار است، واحدی نظامی ک در عصر پهلوی اول مرکب از سه دسته جنگی و یک گروه فرماندهی (دو جوخه یی) بود. یا گروهان تفنگدار پیاده. امروزه شامل تقسیمات ذیل است: الف - ارکان گروهان. ب - سه دسته تفنگدار ج - دسته ادوات. یا گروهان ادوات گردان پیاده. امروزه شامل بخشهای ذیل است: الف - ارکان گروهان. ب - دسته مسلسل سنگین. یا گروهان سر رشته داری لشکر پیاده. شامل قسمتهای ذیل است: الف - سر رشته داری لشکر. ب - گروهان سررشته داری. یا گروهان بهداری لشکر پیاده. شامل قسمتهای ذیل است: الف - ارکان گروهان. ب - دسته درمان و تخلیه. پ - دسته آمبولانس. یا گروهان مهندس. شامل قسمتهای ذیل است: الف - ارکان گروهان. ب - سه دسته مهندس رزمی
نگهبان گله و رمه شبان چوپان