گونه، (برهان قاطع)، گون، ادات تشبیه، رنگ و لون، (برهان قاطع) : حلقۀ زلف کهن رنگ بگرداند لیک خال را رنگ همان غالیه گونا بینند، خاقانی، بس دوزخی است خصمش از آن سرخ رخ شده ست کآتش به زر ناسره گونا برافکند، خاقانی، ، رنگین، به رنگ سیر، پررنگ، (یادداشت مؤلف)، ظاهراً در بیت زیر همین معنی مراد باشد: ماهی و قرص خور بهم حوت است و یونس در شکم ماهی همه گنج درم خور زرّ گونا داشته، خاقانی، ، گوناب، (انجمن آرا)، غازه که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند، (برهان قاطع) (انجمن آرا)، رجوع به گوناب شود، طرز، روش، قاعده، قانون، صفت، (برهان قاطع)
گونه، (برهان قاطع)، گون، ادات تشبیه، رنگ و لون، (برهان قاطع) : حلقۀ زلف کهن رنگ بگرداند لیک خال را رنگ همان غالیه گونا بینند، خاقانی، بس دوزخی است خصمش از آن سرخ رخ شده ست کآتش به زر ناسره گونا برافکند، خاقانی، ، رنگین، به رنگ سیر، پررنگ، (یادداشت مؤلف)، ظاهراً در بیت زیر همین معنی مراد باشد: ماهی و قرص خور بهم حوت است و یونس در شکم ماهی همه گنج درم خور زرّ گونا داشته، خاقانی، ، گوناب، (انجمن آرا)، غازه که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند، (برهان قاطع) (انجمن آرا)، رجوع به گوناب شود، طرز، روش، قاعده، قانون، صفت، (برهان قاطع)
هر یک از برجستگی های گوشتی دوطرف صورت، نوع، طرز، رنگ، برای مثال هزار گونه گل از شاخ چهره بنموده / چو لعبتان گل اندام نازک از پا چنگ (شمس فخری - مجمع الفرس - گونه)، شکل
هر یک از برجستگی های گوشتی دوطرف صورت، نوع، طرز، رنگ، برای مِثال هزار گونه گل از شاخ چهره بنموده / چو لعبتان گل اندام نازک از پا چنگ (شمس فخری - مجمع الفرس - گونه)، شکل
سرخی و گلگونه باشد که زنان به جهت زیبائی بر رخساره مالند، (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری)، به معنی گونا است سرخی که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند، (انجمن آرای ناصری)، گونا، سرخاب، غازه، گلگونه: روی او بی نیاز از گوناب در دل آفتاب از او صد تاب، ابوالخطیر، رجوع به گونا شود
سرخی و گلگونه باشد که زنان به جهت زیبائی بر رخساره مالند، (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری)، به معنی گونا است سرخی که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند، (انجمن آرای ناصری)، گونا، سرخاب، غازه، گلگونه: روی او بی نیاز از گوناب در دل آفتاب از او صد تاب، ابوالخطیر، رجوع به گونا شود
دهی بوده است از توابع لنجان اصفهان، و حمدالله مستوفی نویسد: ششم ناحیت لنجان (از نواحی اصفهان بیست پاره دیه است، گونان و قهدریجان و گلیشاد معظم قرای آن... (نزهه القلوب ص 51)
دهی بوده است از توابع لنجان اصفهان، و حمدالله مستوفی نویسد: ششم ناحیت لنجان (از نواحی اصفهان بیست پاره دیه است، گونان و قهدریجان و گلیشاد معظم قرای آن... (نزهه القلوب ص 51)
دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 60000 گزی جنوب باختری قیدار و 9000 گزی راه عمومی، کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 348 تن است، آب آن از چشمه تأمین میگردد و محصولات آن غلات و انگور است و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 60000 گزی جنوب باختری قیدار و 9000 گزی راه عمومی، کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 348 تن است، آب آن از چشمه تأمین میگردد و محصولات آن غلات و انگور است و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مثلث شکلی قائم الزاویه چوبین یا فلزی که معماران و نجاران بدان قائمه بودن زوایا یا آلات و چهارچوب در را معلوم کنند و از آن برای خط کشیدن خطی عمود بر خط دیگر و یا خطی موازی با خط دیگر نیز استفاده نمایند
مثلث شکلی قائم الزاویه چوبین یا فلزی که معماران و نجاران بدان قائمه بودن زوایا یا آلات و چهارچوب در را معلوم کنند و از آن برای خط کشیدن خطی عمود بر خط دیگر و یا خطی موازی با خط دیگر نیز استفاده نمایند
حمامی دارای اتاق یا اتاق های بسیار گرم و معمولاً حوضچه آب سرد که پس از ماندن در اتاق گرم و عرق ریختن، در حوضچه آب سرد غوطه می خورند و بر دو نوع است، سونای خشک و سونای بخار
حمامی دارای اتاق یا اتاق های بسیار گرم و معمولاً حوضچه آب سرد که پس از ماندن در اتاق گرم و عرق ریختن، در حوضچه آب سرد غوطه می خورند و بر دو نوع است، سونای خشک و سونای بخار