معنی سونا
- سونا(دخترانه)
- مرغ آبزی
واژههای مرتبط با سونا
سونا
- سونا
- حمامی دارای اتاق یا اتاق های بسیار گرم و معمولاً حوضچه آب سرد که پس از ماندن در اتاق گرم و عرق ریختن، در حوضچه آب سرد غوطه می خورند و بر دو نوع است، سونای خشک و سونای بخار
سونا
- سونا
- خوابیدَن، بَرایِ خوٰابیدَن
سونا
- سونا
- تشت سفالی رخت شویی
پونا
- پونا
- در گویش سمنان پونه
سانا
- سانا
- سهل، آسان، راحت، گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است
سونیا
- سونیا
- خرد، عقل
سوما
- سوما
- در گویش مازندران نهر آب
سوسا
- سوسا
- مرکب از سو (روشنایی، نور) + سا (پسوند شباهت و همانندی)
سوژا
- سوژا
- گیاه سویا
